تو برای من
تو را برای خودم حفظ کرده ام ... برای روزهای دلگیری ... برای روزهایی که آسمان ابری است و نمی بارد ... برای روزهایی که احساسی در من دوباره پا می گیرد ... احساس بی مکانی و بی تعلقی و تعلیق .... تو را برای روز مبادای خود همیشه نگه می دارم نمی دانی برای چه! نمی دانم برای چه!بودنت زمان را افسار می زند بودنت شبیه پل عابری است که با وجود عبور ماشین ها هر روز و هر شب همیشه در کنار جاده فکرم باقی است .. حتی پس از جوانی ام.... حتی پس از میان سالی ام... حتی پس از مرگم.... بودنت متقاعدم می کند که زمان جلوتر از من راه نمی رود...
نظرات شما عزیزان:
+نوشته
شده در 2 / 10 / 1391برچسب:, ;ساعت14:5;توسط ♥♥̉̉̉♥mina♥♥̉̉̉♥; |
|